چندی پیش مقاله ای در روزنامه هشت صبح افغانستان خواندم مبنی بر تجاوز سربازان گمنام امام زمان به برادران و خواهران افغانیمان در اردوگاههای سفید سنگ و تل سیاه که اصلاً نمیدانم کجای ایرانند. امروز با یک خواهر افغان که همسری ایرانی دارد و گاهی اوقات در کارهای منزل کمکم میکند سر صحبت در باره آن خبر را باز کردم. دیدم ایشان هم حسابی این روزها سیاسی شده اند. زن صادقی است و ندیدم در هیچ موردی با عصبانیت یا قهر با شرایط سخت زندگی حرفی بزند. اما امروز خبر جالبی به من داد که مناسب دیدم همگان بدانند.
می گفت چند روز بعد از انتخابات که درگیریها ادامه دار شده بود پلیسها آمدند و دو برادر و پسرعمویش که کارت سبز اقامت در ایران را دارند با خود بردند به جایی شبیه یک پادگان نظامی. در آنجا ضمن تجهیز آنها و تعداد زیادی از هموطنانشان به ابزارهای اولیه سرکوب از جمله چماق و قمه از ایشان خواستند که در سرکوب مردم شرکت کنند و تهدید کردند که در صورت عدم حضورشان کارت سبزشان باطل خواهد شد.
یاد سخن پیامبر اسلام افتادم: «مَن لا معاشاً لهُ لا معاداً له»، و به عبارت خودمانیتر «کسی که نان ندارد نیاز به ایمان ندارد».
نمیشود خرده گرفت بر آنانی که یا از روی «فقر» و یا از روی «نادانی» چوب بر سر همنوعانشان میکوبند. این دمل چرکین از ریشه باید خشکانده شود.
No comments:
Post a Comment